🔸ادامه 👇 👌 اهلسنت برای توجیه اعتقاد خودشان در مورد خداوند ، به بزرگان اصحاب امامان چون هشام بن سالم یا مومن الطاق یا میثمی ، تهمت می زدند ، که اینان نیز اعتقاد به خدایی دارند که جسم است ( مانند روایتی که وهابی از کافی شریف به آن استناد کرد ) ، تا عقیده باطل خود را در مورد خداوند توجیه کنند که اصحاب ائمه نیز این اعتقاد را داشته اند که با برخورد و روشنگری امامان ع رو به رو می شدند و دسیسه آنان به نتیجه نمی رسید ‌. ❕روایت اول مورد استناد وهابی از افراد مجهول و ضعیفی چون « بکر بن صالح _ ابراهیم بن محمد الخزاز _ محمد بن الحسین » نقل شده است که متهم به جعل و کذب هستند ، لذا علامه مجلسی ، روایت منقول آنان را ضعیف می شمارد ؛ 📚مراه العقول ، ج 1 ص 347 « الحدیث الثالث ، ضعیف » ❕این افراد ضعیف و مجهول الحال ، از روی عناد و دشمنی ، به دروغ به بزرگان شیعه نسبت می دادند که عقیده به خداوند جسمانی دارند به مانند اعتقاد اهلسنت ، « لعل المخالفین نسبوا الیهما هذین القولین معانده » 📚مراه العقول ج 2 ص 3 👌و سید مرتضی نیز تصریح می کند که افراد مجهول الهویه و ضعیف از اهلسنت بودند که این نسبت ها را به بزرگان شیعه می دادند تا جایگاه آنان را خراب کنند و عقیده باطل خود را توجیه کنند : « انما اتهمهما العامه » 📚الفصول المهمه ، حر عاملی ، ج 1 ص 187 ❕در روایت دیگری هم که وهابی از کتاب توحید شیخ صدوق نقل کرد ، راوی تنها می گوید که برخی از شیعیان می گویند که مثلا خداوند جوانی موفرفری است که امام صادق ع شدیدا با این سخن مخالفت کردند و سخن حق را بیان کردند . 👌این برخی از شیعیان که از عوام شیعه بودند ، تحت تاثیر اهلسنت قرار گرفته بودند و اعتقاد آنان در مورد خداوند را در صدد تقلید و اتخاذ بودند که با روشنگری های امام صادق ع ، دسیسه اهلسنت که قصد گمراه کردن شیعیان ناآگاه و عامی را داشتند ، نقش بر آب شد و آن عده قلیل از شیعیان عوام ، متوجه شدند که این سخنان باطل ، شایسته مقام خداوندی نمی باشد . @Rahnamye_Behesht ipasookh.ir