عکس کربلا و نجف رو زیاد دیدیم، ولی، سامرا رو نه زیاد... چون به شلوغی حرمای دیگه نیست... کلا هر حرمی یه حال و هوایی داره. کربلا که هواش سنگینه، نجف که از فضاش علم و نور می‌باره، ولی اینجا، عجیب هواش سبک ولی غریبه، عجیب حس نزدیک بودن مولایی رو می‌ده که از کنارت گذشته و تو نشناختیش، چون هنوز اونقدر آدم نشدی که چشمت لیاقت دیدن و شناختن و درونت لیاقت معرفت رو پیدا کرده باشه... اون مولا، اینجا زیاد سر می‌زنه... آخه پدرشون(امام‌ حسن‌ عسکری سلام‌الله)، مادرشون(نرجس خاتون سلام‌الله)، پدربزرگ‌شون(امام‌ هادی سلام‌الله)، عمه‌شون(حکیمه‌ خاتون‌ سلام‌الله)، اینجان... نمی‌دونم، ولی آدم که اینجا می‌ره، مثل یه بچه‌ست که مادرشو گم کرده و هی با اضطرار اینور اونورو نگاه می‌کنه که مامانشو پیدا کنه و پیدا نمی‌شه... اینجام بین زوار، دنبال مولات می‌گردی، ولی نمی‌شناسی و نمی‌بینی... و ته دلت می‌گی خوشبحال آدم خوبا که ملاقات خصوصی با مولا دارن، با معرفت ایشونو می‌بینن و مخلصانه در خدمتشونن.