امروز با یکی از طلبههای یه شهر دیگه صحبت میکردم و از شرایط اعتکاف پارسالشون میگفت که چقدرررر داغون بود و چقدررر کمبود نیرو داشتن و چقدرررر مسئولین برگزاری بیمسئولیت و بیکفایت و بیبرنامه و بینظم و بیفکر (لا اله الا الله) بودن...
تا جایی که امسال گفت با این وضع عمرا دیگه امسال برم! بابا فلانی به حرف من بچه طلبه گوش نمیده، حرف حرف خودشونه، ما فقط نیرویی هستیم که باید اجرا کنیم...
با هر شرایطی!
بهش گفتم تو نری، فلانی نره، اون اعتکاف بازم برگزار میشه؟ یا نه؟
گفت آره بابا، به این نیست که من و دو سه نفر دیگه بریم یا نه، اونا کار خودشونو میکنن!
گفتم بین عزیز من، وقتی میدونی یه جایی در هر صورت داره یه برنامهای به بدترین شکل ممکن برگزار میکنه، اینجا وظیفه من و تو چیه؟
آفرین، اتفاقا باید بریم و در حد مسئولیت خودمون اونجا کار درستی که باید، انجام بدیم...
چون ممکنه امسال ده تا ایراد باشه
تو یه ایرادشو درست کنی، سال بعد بشه ۹ تا ایراد و...
جلوی روندو نمیتونی بگیری
اصلاح کلان هم نمیتونی
ولی به حد خودت
میتونی موثر باشی، درسته؟
مخصوصا تویی که از نظر منطق و محتوا فوووووق العادهای! حیفه که نری!
خلاصه صحبت کردیم و گفت حله
میرم و چند نفر دیگهام با خودم میبرم
باقیش با خدا واقعا
گفتم ایولا، همینه :)))
بعد گفت آره راست میگی
پارسال تو همین شرایط
یه سری مواردی بهم مراجعه کردن و الان متحول شدن و یه سری جاها از یه شرایط بحرانی نجات پیدا کردن که اصلا یادم نبود...همهش بعد منفیش تو ذهنم بود...
انگیزه گرفتم امسال هم برم!