ادامه مبحث آموزش 5⃣ یکی از مهم ترین آدابی که لازمه رشد شخصیتی و اجتماعی کودک است، حسن خلق و خوشرویی است. به این منظور با روشهای آموزشی متنوع و متناسب شخصیت کودک، آداب حسن خلق و خوشرویی را به او می آموزیم. ☘☘☘مرحله اول: قصه گویی در اثر لطف و رحمت خدا، تو با مردم نرمخو و ملایم شدی و اگر خشن و تند می بودی، مردم از اطراف تو پراکنده می شدند. (آل عمران،آیه ۱۵۹) ☘☘☘پیرمرد کلاه فروش: یکی بود، یکی نبود، پیرمرد اخمویی در روستایی کنار جنگل زندگی میکرد، او کلاه فروش بود و چون مغازه نداشت کلاه هایی را که می خواست، بفروشد، روی کلاه خودش می چید و توی کوچه و خیابان راه می افتاد. آن روز هم مثل همیشه، برای فروش کلاه از خانه بیرون رفت. بچه ها مثل همیشه برایش دست تکان دادند و بزرگترها به او لبخند زدند و پیرمرد مثل همیشه اخم کرد و داد زد: کلاه دارم ...کلاه خوب دارم ...کلاه های رنگارنگ دارم. مردم روستا دلشان می خواست که او خوشرو باشد. آن روز هیچ کس از او کلاه نخرید، مردم تصمیم گرفته بودند تا روزی که پیرمرد اخم هایش را باز نکند از او کلاه نخرند. پیرمرد هرچه داد زد: آی کلاه دارم... هیچ کس به سراغش نیامد. پیرمرد خسته و عصبانی بود، در نزدیکی جنگل زیر یک درخت دراز کشید و با کلاه های روی سرش خوابش برد. زمانی که بیدار شد دید از کلاه هایش خبری نیست فقط کلاه خودش روی زمین افتاده بود، همین که خواست کلاهش را روی سرش بگذارد، چشمش به میمونهای روی درخت افتاد که هر کدام یکی از کلاه های او بر سر گذاشته بودند و با شادی جیغ می زدند. پیرمرد فریاد زد: کلاه های مرا پس بدهید! اما میمونها سرشان را تکان دادند و جیغ میزدند. پیرمرد عصبانی شد و کلاهش را برداشت و محکم به زمین زد. میمونها این حرکت را تقلید کردند و پیرمرد از این جریان خوشحال شد و اخم هایش راباز کرد، کلاه ها را از زمین جمع کرد و خوشحال و خندان وارد روستا شد. مردم او را خوشحال دیدند و کلاه هایش را خریدند. از آن پس پیرمرد همیشه لبخند می زد. ☘☘حالا با این سؤالات ذهن کودک را به چالش می کشیم: 1⃣ چرا مردم روستا تصمیم گرفتند که دیگر از پیرمرد کلاه نخرند؟ 2⃣ چه اتفاقی باعث خندیدن پیرمرد شد؟ 3⃣ اگر شما یک آدم اخمو ببینید، چه کارهایی انجام می دهید تا اخمهایش را باز کند؟ به کانال شهید مدافع حرم محمدحسن قاسمی بپیوندید. @ShahidMohammadHasanGhasemi