2⃣5⃣8⃣
#خاطرات_شهدا 🌷
🔸روزهای قبل از
#عملیات_بدر تازه از مهاباد به اهواز رفته بودیم🚌،و در پنج طبقه های اهواز مستقر بودیم،یک گردان از تیپ کماندویی نوهد ارتش به
#تیپ_شهدا مامور شده بود و یک گردان از ویژه شهدا به نوهد.
🔹در صف غذا🍲 بودیم،یکی از ارتشی ها هی نق میزد😒 که
#فرماندهان سپاه جای گرم و نرم دارند و براشون شیشلیک و کباب🍢 میبرند و انوقت ما برای ذره ایی غذا باید اینهمه تو صف بایستیم👥👥
🔸همینطور بد و بیراه میگفت، و من تحمل میکردم🙄.عاقبت زدم روی شونه اون برادر ارتشی و گفتم،
#اخوی اون اقا که چند نفر عقب تر از ما تو صف وایساده👤 و
#یقلوی دستش هست رو میبینی⁉️
🔹گفت:اره، می بینم خب که چی❓ گفتم اون
#محمود_کاوه فرمانده تیپ هست، بغض گلویش را گرفت😢،هق هق
#گریه امانش نداد،و این اقا محمود کاوه بود که دست بر سر ورویش میکشید وصورتش را
#میبوسید.و حلالیت خواهی اون برادر ارتشی...
راوی: اقای هادی جهان زاده.
از نیروهای لشگر ویژه شهدا
#شهید_محمود_کاوه
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh