خاطرات شهید 🌷
🌷داشتیم برای
#عملیات آماده می شدیم
#اذان_صبح گفتند، سریع آمدیم توی چادر تا نمـــاز بخونیم و حرکت کنیم
🌷منطقه شناسایی شده بود و بمباران💥 شروع شد توی
#چادر مشغول نماز خواندن بودیم که دو سه تا راکت افتاد کنار چادر ما برادری که درحال تشهد بود یهو به
#سجده رفت وهمانطور ماند...
🌷دیدم از کنار پیشانی اش رگه خونی بیرون زد💔 یاد ضربت خوردن
#حضرت_علی(ع) افتادم این بچه ها به آقای خودشان اقتدا کردند حتی
#شهادتشان هم علی گونه👌 بود...
#شهید_یوسف_شریف
🌹🍃🌹🍃
@shahidNazarzadeh