شهــیدحــسـین معزغـلامي
پارت شصت و نه مثل کوه🌸🌿 #کتاب_سروقمخانه #شهیدحسین_معزغلامی🌹 یه دفعه تومنطقه،حسین تویه درگیری دستش ت
پارت هفتاد عبور از نفس🌸🌿 🌹 من اگه جای حسین بودم.دوبارکه میرفتم سوریه،مدافع حرم بودم.اونجا(سوریه) فرمانده خط بودم،توتهران آموزش میدادم،یامداح یه هیئت ثابت بودم و این همه رفیق داشتم.هیچ وقت این قدرباتواضع نبودم.یادمه حسین پیامی میداد توگروه،می گفت؛«اقا امشب اگه هستیدبریم بیرون»ماعادت کرده بودیم.ولی همچین کسی بیادتوگروهی که همه ازش کوچیکترهستن بگه آقا اگه هستیدامشب بریم بیرون.این خیلی تواضع میخواد.تومسجدمیومد بابچه هایی که پنج،شش سال ازخودش کوچیکتربودن سلفی می‌گرفت،یکی ازبچه های هیئت ما،دوتاعکس رو به من نشون داد.گفت حسین بااین بنده خداسلفی گرفته،این روهم حسین با من گرفت.بعرازهیئت،گفت(حسین)این عکس،یه روزی به دردت میخوره!گاهی اوقات می شد می رفتیم مزارشهدا ما می‌گفتیم عکس؛حسین یک ربع بیست دقیقه معطل می شد،ازماعکس می گرفت،خیلی کم پیش میومدماازش عکس بگیریم.یادم میادیه بار کلاس آموزش نظامی بود،حسین بااینکه نظامی بود و توسپاه آموزش می داد.مثل بقیه بچه ها لباس نظامی پوشید و تو صف خبردارایستاد.توپایگاه مابهش گفتیم بیا در مورد سوریه صحبت کن،گفت من نمیام.هرهفته حلقه صالحین بود،دوباره هفته بعدش بهش گفتم؛اقا بیادرمورد سوریه صحبت کن.حسین حدود یک ربع،درمورد مناطق مختلف سوریه،درمورددلایل جنگ ودسته بندی های دشمن هامون توسوریه،نحوه مقابله بااونا،خلاصه همه چالش های جنگ با تکفیری‌ها صحبت کرد؛حتی یه کلمه هم در مورد خودش حرف نزد،که چه کارهایی کرده. (دوست شهید) @shahidhosseinmoezgholami