میدونید بعدش به چی فکر کردم؟
به نوع رفتار خودمون با آدمها و یا بالعکس، اینکه همهی ما و اطرافیانمون یک ظرفیتی داریم و در برابر رفتارهای بد یا اتفاقاتِ سخت تا یک حد و تا یک مقدار میتونیم تحمل کنیم و آرامش میهمانِ ظاهر و باطنمون باشه. منتهی از یه جایی به بعد خواه ناخواه رفتارمون عوض میشه، و دقیقا مثل اون قابلمهی پر از آب، جوش میاریم...
ممکنه عصبی بشیم، ممکنه حساس و دلگیر بشیم و یا هر واکنش دیگه ای که ممکنه نتیجهی مدت طولانیِ صبر و تحمل کردن باشه.