‌ امروز گفتم : خدایا شکرت . نه یبار، که هزار بار. بابت همه‌ی اتفاق‌های روزمره‌ی زندگیم که همیشه بدون توجه از کنارشون عبور میکردم؛ خدا رو شکر کردم و به خودم لبخند زدم. بابت همهمه‌ها و شلوغی های همیشگی از خدا تشکر کردم. وقتی داشتم طبق معمول کارهای خونه رو انجام می‌دادم؛ وقتی داشتم خیاطی می‌کردم. وقتی مجبور شدم یه مسیری رو پیاده برم و وقتی برای چند صدمین بار وارد ساختمون حوزه علمیه شدم از خدا تشکر کردم. گفتم خدایا تو خیلی رفیقی، خیلی همدمی، خیلی بزرگی، ممنون بابت بودنت و مهربونی های بی مثالت... ‌ توهم بابت امروز از خدا تشکر کن .