شرط زندگی خِرَد صغیرترین طفل وادی طلبش سخن فقیرترین پیر مکتب ادبش همیشه ساری و جاری‌ست، شرط زندگی است به آبشار، به خورشید می‌رسد نسبش هزار سال گذشته‌ست و گوشۀ دالان هنوز چشم به راه است کیسۀ رطبش ستم ز غرّش او مثل بید می‌لرزد دلاوری، اسدالله اگر شود لقبش شکوه و شوکت تاریخ هجری قمری‌ست شهادت رمضانش، ولادت رجبش.. ذغال سرخ به دستت اگر گذاشت، منال که مهربانی محض است آتش غضبش نیامد از غم و اندوه، خم به ابرویش به خون نشست اگر آفتاب نیمه‌شبش بلا به دور از این سرزمین، از این وادی که سرو نام علی رُسته در وجب وجبش هر آن‌که دست‌درازی کند به ساحت او حواله دار به تَبَّت یَدا اَبی لَهَبش جهان همیشه و هرجا به او بدهکار است به عدل و داد بگویید، چون علی طلبش ✍🏻 🏷 🇮🇷 @Shere_Enghelab