ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹
دلم آشفته آن مایه ناز است هنوز
مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز
جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسید
دل بجان آمد و او بر سر ناز است هنوز
گرچه بیگانه ز خود گشتم و دیوانه ز عشق
یار عاشق کش و بیگانه نواز است هنوز
خاک گردیدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نیاز است هنوز
گرچه هر لحظه مدد میدهدم چشم پر آب
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز
همه خفتند به غیر از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه دیوانه دراز است هنوز
گرچه رفتی ، ز دلم حسرت روی تو نرفت
درِ این خانه به امید تو باز است هنوز
این چه سوداست عمادا که تو در سر داری
وینچهسوزیستکهدر پرده ساز است هنوز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ🍃🌹
#عماد_خراسانی
تماشاگه راز💐