جان ِ جانان من! سپاسگزار"تویی"هستم که وقتی عشق را در قلبم بیدار کرد، یادم داد که آن را بی‌دریغ چون باران بر دیگران فرو ریزم ، وعبور کنم . مرا آموخت ابری که انباشته از باران است لاجرم باید ببارد، و گلی که معطر است، عطرش را ناگزیر است تا بپراکَنَد. پس وقتی سفیر عشق گشتم ،به سهمِ خود ،به وُسعِ خود ،باریدم . "سفیر عشق بودن را برای من تو معنا کردی" سپاسگزارم ای عشق! سپاسگزارم 🙏