اِصْطِلاحاتی‌ست مَر اَبْدال را که نباشد زان خَبَر اَقْوال را اولیا، اصطلاحاتی در میان خود دارند که اهل قیل و قال و فارغان از حقیقت از آن اطلاعی ندارند. [عرفا و متصوفه، حقایق عرفانی را با زبان رمز و کنایه بیان می‌داشتند و کلمات را در معانی مجازی خود به کار می‌گرفتند و پیروان خود را به کتمان سِرّ و لب فروبستن توصیه می‌نمودند: هرکه را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند عارفان که جام حق نوشیده‌اند رازها دانسته و پوشیده‌اند خاصه از قرن پنجم هجری به بعد در ادبیات و شعر، زبان رمز و تمثیل در مباحث عرفانی تداول یافت و کلماتی از قبیل خال و خط و لب لعل و چاه زنخدان و چشم و ابرو و زنجیر زلف و ... در معانی عرفانی به کار گرفته شد تا هر نااهلی از آن سر در نیاورد و متعرض ایشان نشود.] @TAMASHAGAH