💌
تو را
در پیرهنم میجویم
در خونم
در آتش باغهایم
که درختانش قلم
مه و بارانش کاغذند.
تو را
در صبحانهٔ موسیقی میجویم
وقتی که به نت های چکیدن آب
در لیوانت خیره است
در لرزش طیارهها
وقتی به نام تو برخورد میکنند.
و تو را نمییابم
مگر هنگامی که در آینهها خیرهام
در گردبادی تیره از حنجرهها،
سربازان، حاکمان...
و سکوت دستش را باز میکند
تا آبی بنوشم که تو تقدیسش کردهای.
📻
#شمس_لنگرودی
@TAMASHAGAH