از آن، سرم به هوای تو مایل افتاده ست که آرزوی تو چون شعله در دل افتاده ست چو نور در بصر و روح در دلی و هنوز میان ما و تو صد پرده حایل افتاده ست شهید کوی محبت شوم که هر گامی هزار خضر در او، نیم بسمل افتاده ست کسی که سجده به بیت الحرام عشق نکرد ز قدر کعبه ی دیدار، غافل افتاده ست ز یاد زلف تو، صد آرزو به دل گره است که را به عشق چنین کار مشکل افتاده ست؟ حزین ، امید شفاعت ز کس به حشر مدار که عذر ما همه در گردن دل افتاده ست؟ @TAMASHAGAH