لابلای عکس های قدیمی
به روزهای رفته نگاه میکنم
به رنگهای پریدهی آدم هایی که
یک دنیا حرف و قصه و شور زندگی داشتند
به لبخندهای جوان..
دستهای جوان..
درختهای جوان..
و آرزوهایی که آن روزها
خیلی دست نیافتنی بود
دغدغه هایی که خواب و خوراک را
از ما گرفته بود
و غصه هایی که برایمان حکم
آخر دنیا را داشت...
اما حالا چه ؟؟
همین الان اگر بنشینیم کنار هم
و بین عکسهای قدیمی
ده سال پیش
زندگیمان را ورق بزنیم
به خیلی از نگرانیهایمان و
دلشوره ها و وابستگیهایمان
میخندیم...
یا
لااقل دیگر برایمان مثل قبل مهم نیستند...
با خودم فکر میکنم
اگر در اوقات سخت و دشوار
روزهایی که زندگی پوچ و بیمعنا به نظر میرسد
زمانی که با شما منصفانه رفتار نمیشود
زمانی که کار درست انجام میدهید اما اتفاقات نادرستی برایتان رخ میدهد
ایمانم را حفظ کنم
آرامشم را از دست ندهم
از صبوری و گذشتم پشیمان نشوم
به زودی
زمان شکوفایی ارتقا یافتن مورد رحمت و برکت قرار گرفتن و حمایت شدنم فرا خواهد رسید✔️
و هیچ یک از آن غصه ها و اتفاقات تلخ نمیتواند متوقفم کند...
روزهای سخت هم میرود
آدم های صبور باقی میمانند ...
🌱🌱🌱