🔆 جان از جستن و طلب کردن می گفت: دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر: کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست! گفتند: یافت می نشود، جسته ایم ما. گفت: آن که یافت می نشود، آنم آرزوست! شب سفری است برای ما در جستن خویش. که همزاد پری هستیم یا همراه دیو. شب فرصتی برای اندیشیدن تا در سکوت و خلوت به حضور رسیم . @TAMASHAGAH