🌼🍃🌼🍃 می‌کند حسن تو هر لحظه تقاضای دگر هر زمان شور دگر دارد و غوغای دگر دوستان مستم و افتاده ز پا ،رفته ز دست مست را دست بگیرید به مینای دگر من از آن روز که چشم خوش ساقی دیدم هوس جام دگر کردم و مینای دگر دل گهی طالب وصل است و گهی مایل هجر دارد این شیفته هر لحظه تمنای دگر سرو یک‌پای از آن مانده که در جلوه‌ی ناز نتوانست که پیش تو نهد پای دگر ای خوش آن شب که سر زلف تو در دست آرم تا بدو شرح دهم قصه‌ی شبهای دگر دور ایام به عشق من و حسن تو رسید نوبت وامق دیگر شد و عذرای دگر در دوصد قرن دگر، می‌نبود چون من و تو شاهد دیگر و شوریده‌ی شیدای دگر 🌼🍃🌼🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH