🌺🍃🌺🍃🌺 فیض کاشانی غم عشقت بحلاوت خورم و 🌺دلشادم این عبادت بارادت کنم و 🌺آزادم دم بدم صورت خوبت بنظر 🌺می‌آرم تا خیال خودی و خود برود از 🌺یادم هر خیال تو مرا عید نو و 🌺نوروزیست شادئی دم بدم آید 🌺بمبارکبادم عید نوروز من آنست که بینم 🌺رویت عید قربان که لقای تو کند 🌺بنیادم بخیال تو بود زندهٔ جاوید 🌺دلم گر خیال تو نباشد گرهی بر 🌺بادم گر نخواهی تو زمن هیچ 🌺نیاید کاری ور بود خواهش تو در همه 🌺کار استادم میزنم تیشهٔ عشقت بسر 🌺هستی خویش در حقیقت که تو شیرینی و 🌺من فرهادم گر ببازم سر خود در قدمت 🌺بهر چه‌ام کرد استاد ازل بهر همین 🌺بنیادم بهر جان باختن از جان جهان 🌺آمده‌ام بهر قربان شدن از مادر فطرت 🌺🌺زادم میگسستم ز بقا تا بلقا پیوندم بهر برخواستن ازواج بقا افتادم فیض ترسد که غم عشق کند 🌺ویرانش می‌نداند که ز ویرانی عشق 🌺آبادم این جواب غزل حافظ شیراز که 🌺گفت بندهٔ عشقم و از هر دو جهان🌺آزادم https://eitaa.com/TAMASHAGAH