۴. جون با آنكه پيرمردى ۹۰ ساله بود، ولى بچه‌ها در حرم با او انس فراوانى داشتند. او به كنار خيمه‌ها براى خداحافظى و طلب حلاليّت آمد، كه صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هريك را به زبانى ساكت كرد و به خيمه‌ها فرستاد و مانند شيرى غضبناك روى به آن قوم ناپاك كرد. او جنگ نمايانى كرد، تا آنكه اطراف او را گرفتند و زخمهاى فراوانى به او وارد كردند. هنگامى كه روى زمين افتاد، امام حسين عليه السّلام سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گريست، و دست مبارك بر سر و صورت جون كشيد و فرمود: «اللّهم بيّض وجهه و طيّب ريحه و احشره مع محمّد و آل محمّد عليهم السّلام: بار الها رويش را سفيد و بويش را خوش فرما و با خاندان عصمت عليهم السّلام محشورش نما. از بركت دعاى حضرت، روى غلام مانند ماه تمام درخشيدن گرفت و بوى عطر از وى به مشام رسيد. چنانكه وقتى بدن او را بعد از ده روز پيدا كردند صورتش منّور و بويش معطر بود. 📚 وسيلة الدارين فى أنصار الحسين (ع): ص ۱۱۵ 🆔 @TaghvimShia1