#لحظه_های_ناب_شهدائی 5
#متن_خاطره 5
یکی از ارگانهای نظامی دنبال نیروهای فنی مهندسی بود. مصطفی داوطلب شد و رفت. روی سوخت موشک کار می کردند. بعضی از آنهایی که آنجا بودند، غیر علمی بود. مصطفی باهاشان بحث میکرد. کوتاه نمی آمد. رئیس و مسئول نمیشناخت. بهشان میگفت مثل زمان جنگ جهانی دوم کار می کنید.
میدید که بیت المال را هدر می دهند. جلویشان می ایستاد. به یک سال نکشید زد بیرون.
@khameneiilabbaik