#کشتی_پهلو_گرفته🥀🖤
#پارتششم
آن روز که من در خیمهای نشسته بودم و بر کمانی عربی تکیه کرده بودم یادت هست ؟
تو و شوی گرامی ات علی و دو نور چشمم حسن و حسین نشسته بودید و من برای چندمین بار اعلام کردم که:
ای مسلمانان بدانید ؛ هر کسی که با اینان _یعنی با شما_ در صلح و صفا باشد من با او در صلح و صفایم و هر کس با اینان _یعنی با شما_ به جنگ برخیزد ، من با او در ستیزم ؛ من کسی را دوست دارم که این عزیزان را دوست بدارد و دوست نمیدارند این عزیزان را مگر پاک طینتان و دشمن نمیدارند این عزیزان را مگر آلودگان و تَر دامنان !
فاطمه جان بیا !
بیا که سخت در اشتیاق دیدار تو میسوزم ؛
بیا ، بیا که دنیا جای تو نیست و بهشت بیتو بهشت نیست ؛
راستی ! به اسماء بگو:
آن کافور که از بهشت برایم آمده بود و ثلث آن را خود به هنگام وفات خویش به کار گرفتم و دو ثلث دیگر آن را برای تو و علی گذاشتم بیاورد ...
به آن کافور بهشتی حنوط کن دخترم که ولادت تو بهشتی است و وفات تو نیز بهشتی است :)
سلام بر تو آن روز که زاده شدی ، سلام بر تو آن روز که زیستی ، سلام بر تو اکنون که میآیی و سلام بر تو آن روز که برانگیخته میشوی ❤️🩹
ادامه دارد ...