💢
زن در آینه جلال و جمال
💠 زن در برهان ▫️ وقتی عقل در فرهنگ قرآن تبیین شد آنگاه باید دید که زن عاقل تر است یا مرد، یا همتای هم اند. برای این منظور باید شواهد و قصص تاریخی را از دیدگاه قرآن کریم تحلیل کرد. بین قصه گویی در فرهنگ قرآن، و بیان قصه های تاریخی بشر، فاصله ای قابل توجه وجود دارد. چه این که در قصه های تاریخی غالباً سند قطعی برای یکی از دو طرف نیست، زیرا اینها قضایای شخصی است، البته از گزارش چند قضیه شخصی می توان یک اصل کلی را استنباط کرد، ولی استنباط نیز گاهی قطعی است و گاهی ظنی. اما قرآن کریم همین استنباط را فلسفه قصه می شمارد و آن را به صورت جزم و قطع ذکر می کند. قرآن در مقام بیان اصلی کلی در جریان حضرت یوسف می فرماید: « انّه من یتّق ویصبر فانّ اللَّه لا یضیع أجر المحسنین » کسی که تقوا و صبر پیشه نماید پس خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند. ▫️ گرچه جریان یوسف ـ سلام اللَّه علیه ـ یک قضیه شخصیه است اما قضیه شخصیه ای است که وحی آن را تبیین می کند و با گزارش های تاریخی دیگران فرق دارد. تاریخ نویسان وقتی قضایای تاریخی را ارائه می دهند از یک مبدأ گمان پرور سخن می گویند ولی وقتی وحی، یک قضیه تاریخی را ارائه می دهد اصل کلی را به عنوان یک گزارش عینی با ذکر نمونه جزئی ارائه و اعلام می دارد. در داستان حضرت یوسف ـ سلام اللَّه علیه ـ وقتی آن حضرت به مقصد رسید و برادر را در کنار خود دید فرمود: این موفقیت مخصوص من نیست و این گونه نیست که افاضه فیض ذات اقدس اله، اختصاص به من داشته باشد، بلکه به عنوان یک اصل کلی برای همه پرهیزکاران است « من یتّق ویصبر فانّ اللَّه لا یضیع أجر المحسنین » . ▫️ اگر شواهد استنباط های قرآن کریم کاملاً ملحوظ باشد، از حدّ مظنه می گذرد و به حد جزم می رسد، به شرط آن که مستنبط همه موارد را ملحوظ داشته باشد. در صورتی که اخبار گزارشگران بشری احیاناً با مظنه همراه است چون غالباً در حد استقراء است. ولی در قصه های قرآنی، چون خدای سبحان در کنار داستان یک اصل کلی را ارائه می دهد معلوم می شود که این مورد خاص، نمونه ای از آن اصل کلی است و قضیه اتفاقیه نیست بلکه مصداق یک جامع حقیقی و فرد یک کلی است و البته اسلوب کتاب جاوید باید بر این باشد. قرآن کریم قصه هایی را که بازگو می کند، در ضمن بیان سرگذشت انبیا، برخورد آنان را با طاغیان روزگار نیز تبیین می نماید. بسیاری از انبیا آمدند و طاغوتیان عصرشان را وعده و وعید دادند اثر نبخشید تا سرانجام: « غشیهم من الیمّ ما غشیهم » از دریا آنچه آنان فرو پوشانید، فرو پوشانید. یعنی عذاب الهی دامنگیرشان شد. ▫️ این همه پیام حضوری را موسی و هارون ـ سلام اللَّه علیهما ـ برای درباریان آل فرعون تبیین کردند هیچ اثر نکرد. آن همه معجزات حسی بی شمار را به اینها نشان دادند، هیچ اثر نکرد بلکه در مقابل، آنها بسیاری از قوم بنی اسرائیل را کشتند و اسیر گرفتند و آرام نشستند و فخرشان این بود که ما پسران این قوم را ذبح کردیم و دخترانشان را زنده نگهداشتیم همانطور که در قرآن می فرماید: « یذبّحون أبناءکم ویستحیون نساءکم » پسران شما را سر می بریدند و زنهایتان را زنده نگه می داشتند. ▫️ این قضایا به صورت های گوناگون در مورد حضرت مسیح و خلیل و بسیاری از انبیای ابراهیمی ـ علیهم الصلوة والسلام ـ نیز تکرار شده است. اما وقتی نوبت به ملکه سبا می رسد یک نامه از حضرت سلیمان که وعده اش با وعید آمیخته بود و تهدیدش با نوید همراه بود به وی رسید، او برای پذیرش حق آماده شد، در حالی که آن زن، قدرتش از سلاطین دیگر کمتر نبود اما عاقل تر از سایر مردها بود. ▫️ اگر راه اندیشه و کلام و راه برهان وعقل نظر برای مرد گشوده تر از زن باشد، معلوم نیست در راه دل و عرفان و قلب و موعظه مرد قوی تر از زن باشد بلکه در این راه زن قوی تر از مرد است و مناجات و موعظه در زن بیش از مرد اثر می گذارد و این راهی است عمومی تر و کارآمدتر و مؤثرتر و با کاربردی وسیع تر. پس در راهی که انسان زودتر و بهتر به مقصد می رسد در آن راه زن، یا یقیناً موفق تر از مرد است یا حدّاقل همتای مرد است. 📚 زن در آینه جلال و جمال، ص284 🌐 http://esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra