🌸بسم الله الرحمن الرحیم 🌸
🔶 بچه ها و حرکتی عمار گونه
⏱حدود زمان مطالعه :کمتر از 100ثانیه
✍️ سامان دارد سرپایینی خیابان را پایین می آید
👈ولی تنهانیست
علی و مقداد نیز با او هستند
👈در حال صحبتند
از هر دری با هم صحبت می کنند
می گویند و میخندند
چه حالی میکنند که .................
🤚علی لحظه ای
سرش را می چرخاند
بعد سریع
از پیاده رو خارج می شود
🌱سامان :
علی جان چی شد یک دفعه
🌿علی:
سامان
فقط سریع بیایید بیرون
👈مقداد نیز که
فهمیده جریان چیه
به سامان می گوید
بریم سامان
بریم
👈هر سه به زحمت
پشت سرهم مسیری را
خارج از پیاده رو طی می کنند
👈سامان می گوید
بچه ها کوفتمان شد
یکی بگوید چی ........
🤚🤚🤚🤚🤚
تا می خواهد جمله اش را تمام کند
از گوشه چشمش
👈خانمی را با مانتویی
که مانتو نیست
و...............
(که حیا میکنم و نمی گویم)
👈خلاصه در همان نیم نگاه
سامان جریان را می فهمد
و همان نیم نگاه را نیز
می چرخاند
سمت خیابان
.....................
🤚دیگر خبری از آن
خنده های چند دقیقه پیش نیست
همه تا حدودی
ضد حال خوردند
🍀مقداد:
آخه خیابان مکان عمومیه
چرا رعایت نمی کنند
چرا به حقوق دیگران احترام............
🌿علی :
ولش کن مقداد
همون یاد آوریش هم عذاب آوره
👈هرسه وارد مدرسه می شوند
سرکلاس می روند
🤚زنگ اول
درس دین و زندگی دارند
👈آقای جعفری
وارد کلاس می شود
و در ابتدای درس
متوجه ی سکوت سه دوست می شود
🤚می گذارد کلاس تمام شود
👈کلاس تمام می شود و
بچه ها می خواهند
برای زنگ تفریح بیرون بروند
👈آقای جعفری
به بچه ها اشاره می کند
که شما سه نفر بمانید
👈آقای جعفری با لب خندان
می رود بالای سرشان و می گوید
👈اگر
یک نفرتان ناراحت بودید
سوال نمی کردم
چون شاید
مساله ی شخصی باشد
👈ولی چون سه نفری ناراحت هستید
فکر کنم انقدر محرم باشم
که من نیز بدانم
🌱سامان:
هیچی آقای جعفری
داشتیم می امدیم مدرسه
هوا خوب
حالمان خوب
خلاصه همه چیز خوب بود
که ........
🤚سامان سرخ می شود
🌺اقای جعفری:
خجالت نکش سامان جان
بگو عزیز
🌱سامان :
یک خانمی
تو پیاده رو
آن هم تو خیابان
لباس ...........
🌺آقای جعفری:
خب شما چه کار کردید
🍀مقداد:
هیچی آقا
سه تایی از پیاده رو
بیرون آمدیم
که نزدیک ایشان نباشیم
حتی نگاه هم نکردیم
🌺آقای جعفری:
خب عبادت که ناراحتی ندارد
👈👈👈بچه با تعجب به هم نگاه کردند
عبادت!!!!!!!!!!!!؟
🌺آقای جعفری:
شما از یک گناهی دوری کردید
و فاصله گرفتید
خب این اسمش عبادت نیست
پس چیست بچه ها ؟
👈یا همین کارتان
هم یک درجه رشد کردید
هم به ان خانم در عمل ثابت کردید
که کارش اشتباه است
🌱سامان :
آقا ی جعفری ببخشیدا
👈اون خانم
اگر به این چیزا اهمیت می داد
که الان ......
🌺آقای جعفری :
سامان جان
به شما قول می دهم
اگر تا بالای خیابان
چند نفر دیگر
این حرکت شما را
تکرار می کردند
اون خانم برمی گشت خونه
و لباسش را عوض می کرد
🍀مقداد با تعجب پرسید :
واقعا آقا
یعنی اینقدر موثره
🌺آقای جعفری نشست روی نیمکت جلویی و گفت:
بله بچه ها
👈بعد آهی کشید گفت :
این خانم ها فکر می کنند
دیگران از این کار انها خوششان می آید
به قول امروزی ها
کلاس دارد
🤚🤚🤚🤚🤚
در همین اینستاگرام
اگر مردم میلیونی حضور نداشتند
و تعداد زیادی
عکس نا متعارف دختران کشورمان را
لایک نمی کردند
به نظرتان
تعداد مدل ها اینقدر زیاد می شد
✅بچه ها احسنت به شما
شما حرکتی عمار گونه داشتید
من با این کار شما شارژ شدم
اون هم چه شارژی
#داستان
@aasamm