از کنارم رد شدی بیاعتنا، نشناختی
چشم در چشمم شدی اما مرا نشناختی
در تمام خاله بازیهای عهد کودکی
همسرت بودم همیشه بی وفا نشناختی؟
لیلهباز کوچهی مجنون صفتها فکر کن
جنب مسجد، خانهی آجرنما، نشناختی؟
دختر همسایه، یاد جرزنی هایت به خیر
این منم تک تاز گرگم برهوا، نشناختی؟
اسم من آقاست اما سالها پیش این نبود
ماه بانو یادت آمد؟ مشتبا.. نشناختی؟
کیست این مرد نگهبانت که چشمش بر من است
آه..! آری تازه فهمیدم چرا نشناختی..
#مجتبی_سپید