لبهای تو هنگام سخن جام شراب است چشم تو تک بیتی ناب است وقتی نزنی شانه به مویت وسط باد حال همه ی شهر ازین غصه خراب است ترکیب عسل ترشی و تلخیست رخ تو معنای لبت خنده و ابروت عتاب است شد میوه ی باغ تن تو سوژه و مضمون هر قسمت از اعضای تو هفتاد کتاب است هر چند که آرامش چشم تو زیاد است لبهای پذیرنده ی تو عضو شتاب است غوغای النگو قدمت پیچش مویت موسیقی رقص آور بی حد و حساب است اینکه تو نشستی و غزل خوان شده ام من بیداری محض است و یا شورش خواب است ؟ سرمستی و رقص و غزل و جام لبالب افسوس که این صحنه فقط خواب و سراب است