شکر به شکر نهم در دهان مژده دهان اگر تو باز برآری حدیث من به دهان بعید نیست که گر تو به عهد بازآیی به عید وصل تو من خویشتن کنم قربان تو آن نه‌ای که چو غایب شوی ز دل بروی تفاوتی نکند قرب دل به بعد مکان وصال دوست به جان گر میسرت گردد بخر که دیر به دست اوفتد چنین ارزان کدام روز دگر جان به کار بازآید که جان‌فشان نکنی روز وصل بر جانان؟ شکایت از دل سنگین یار نتوان کرد که خویشتن زده‌ایم آبگینه بر سندان ز دست دوست به نالیدن آمدی سعدی تو قدر دوست ندانی که دوست داری جان 🌸🌸 ✨