زیبـایی‌اش به‌هـم زده نظـم قــطار را ایـن ایستگـاه می‌بـرد از دل قــرار را بر شـانه‌های بـاد رهـا گـشته پرچـمی دلبـر گــشوده گــیسوی دنبــاله‌دار را مجبور می‌شویم که دیوانه‌ات شویم عشـقت گــرفته از دل مـا اخــتیار را در حـسرت نگاه تو عمری چـشیده‌ام با زخــم‌هـای خــود نمـک انتــظار را آهـوی دل به پنجـره فـولاد بـسته‌ام تقدیم می‌کـنم به شـما این شـکار را