════‌‌‌ یک نفر را دوست دارم، شعر می گویم برایش... آمده در زیر شعر من نوشته : " عاشقین؟ !" این همه از دردهایم گفته ام باز آمده می نویسد : خوش به حال دلبر تو! آفرین! من که شاعر نیستم تا عاشق شعرم شوی من فقط یک عاشقم بگذار تا شعرم شوی... با من از ماندن بگو، رفتن تباهم می کند خوب می دانی غمت خانه خرابم می کند من به لبخند دو چشمان تو عادت کرده ام ترک عادت هم که می دانی چه کارم می کند؟ قدر یک دم دست هایت را ز دستانم مگیر فکر یک دم بی تو،بر مردن مجابم می کند