زیر بارانی تو را دیدم که شدت می گرفت بعد از آن با دیدنِ تو نبض سرعت می گرفت قصه از آنجا برای من قشنگی داشت که در غزل هایم تمام واژه ها َت می گرفت باز هم دنیا بیاید کار او دیوانگیست این من عاشق اگر هربار فرصت می گرفت "بی تو بودن" معنی "مُردن" برایم می دهد زندگی با اشتیاقی چون تو قوت می گرفت کاش می شد من طلبکاری مصمم باشم و تو بدهکاری که هی با بوسه مهلت می گرفت این لباسِ خیس میداند کجا عاشق شدم زیر بارانی تو را دیدم که شدت می گرفت زهرا شاکری