من آمدم به درگهت پر از خطا و اشتباه نظر بکن به دفترم منم غلام رو سیاه گناهکار تر شدم به نسبت گذشته ام امید آخرم تویی،گذشتی از گذشته ام به رسم بخششت ببخش،عهد بستنم دروغ مرا نبر ز یاد خود،خدا در این شب شلوغ جواب میدهی مرا،عذاب می‌کنی مرا به حق سزای آتشم،تو هم خدای ماورا هزار و یک خطای من برابر عطای تو که واجب الاجابتی به ممکن الخطای تو منم که بندهٔ هوا،تویی به هر دلی جدا چه ذکر با صلابتی خدا خدا خدا خدا