خواستم در خانه ات پيدا شوم ، امانشد خواستم تا با دلت تنها شوم ، امانشد خواستم با تو بميرم در مسیر عاشقی همسفر تا آ خر دنیا شوم ، امانشد خواستم با تو بگویم از غم پنهانی ام باز هم در گوش دل نجوا شوم ، امانشد خواستم تا در کنار ساحل دریای عشق عاشقانه گوهر دریا شوم ، امانشد خواستم لایق شوم ،با تو بمانم هرنفس یک بغل احساس را شیدا شوم ، امانشد گشته ام دیوانه چون مجنون به دنبالت کنون خواستم در عشق تو لیلا شوم ، امانشد ساده از چشمم گذشتی وامق رعنای من خواستم در چشم تو عذرا شوم ، امانشد با تو پیمانی به دل دارم در اوج عاشقی خواستم با عشق تو رسوا شوم ، امانشد