چشم دل باز کن.... این سوی جبهه شور وحالِ جان به کف هاست آن سوی جبهه قیل و قالِ بی هدف هاست این سوی جبهه لشکر مولا حسین است آن سوی جبهه جمعِ جیغ وسوت و کف هاست این سوی جبهه بانگْ، بانگ یاحسین است آن سوی جبهه قصه ی تنبور و دف هاست آن سو تمامی جیره خوار غرب و این سو آقای مان مشغول سان دیدن ز صف هاست این سوی جبهه لاله های سرخ دارد آن سو هجوم لشگر هرزه علف هاست این سوی جبهه هست دریایِ حقیقت آن سوی جبهه فتنه یِ برآبِ کف هاست سگ همسری، بی ریشه گی، همجنس بازی اینها نشان مردمانِ آن طرف هاست در این طرف مادر، نجابت، عشق، عفت، هر خانواده محفل شور و شعف هاست آن جا حراج زن به بازارِ گناه است این جبهه مرواریدْ پنهان در صدف هاست اینجا خدا با ماست و در گوش جانها در فتنه ها هر دم ندایِ لاتَخَف هاست جمعی شعارِ بی شرف دارند بر لب آنجا دقیقا اجتماعِ بی شرف هاست احمدرفیعی وردنجانی