آیه ی عشق است با خط معلّا چشم تو کرده سِر الله را در بوق ِکرنا چشم تو تا پرندِ پلک هات از خواب دامن می کِشند شیخ می گوید : سلامٌ هِیَّ حتّی چشم تو پشتِ پلکِ آهوان و زیرِ ابروهای تو گرچه نام هر دوشان چشم است- اما چشم تو هم برای رستگاری روشنِ چشمت بس است هم برای کافری کافیست ما را چشـم تو تیر و تارا ، اشکبارا ، چشمه سارا -چشم من- غم گُسارا ، عاشِقا ، قدیسه وارا -چشم تو- نیست از این متنی سنگین و طاقت سوز تر : "دیدن آیاتِ قرآنِ خدا با چشــم تو" هیچ کس چون رهگذر مردِ چنین جنگی نبـود لا فَتی اِلا خودم لا سَیف اِلا چشم تو