میان شکسته های دلم هنوز پیدایی تمامِ علت ِ عاشقی و شیدایی تو رفته ای، میان سکوت مبهم احساس چه بغضی گرفته مرا، کنارِ تنهایی برو که دل از من بریده ای، افسوس گرفته نگاه مرا گریه ای تماشایی چو دفتری شده ام، خاطرات بی رغبت دعا کنم که دوباره مرا تو بگشایی؟؟؟ نگاهِ مرا ببین که خیره بر راهت... به بغض تو باران گرفته است چه شبهایی بیا دوباره مرا بگشای دلیل لبخندم که خاطرات مبهم مرا فقط تو معنایی