این چنین راهی میخانه نشو میترسم !! ای دل شیفته ؛دیوانه نشو میترسم !! مشکلی نیست اگر مست نگاهی باشی ! لیک در بند ؛ دو پیمانه نشو میترسم !! نور شمع است که از دور تماشا دارد ! بی خود از خود شده ؛ پروانه نشو میترسم !! آخر قصه مجنون به خدا لیلا نیست ! با خودت این همه بیگانه نشو میترسم !! سفره عشق ؛ فریبی ست و شرابش زهری ¡ گرم این سفره شاهانه نشو میترسم !! عارفانش همه دل خون شده و حیرانند ! بی سبب عارف و فرزانه نشو میترسم !! در کویری که ندارد گل و ریحان ای دل ! خاک آن بی ثمر است ؛ دانه نشو میترسم !!