آدینه‌ها غروب که دلگیر می‌شوم در انتظار ماه رخت پیر می‌شوم چون شبنمی به شستن گرد و غبار دل از آبشار دیده سرازیر می‌شوم افتاده‌ام به پای تو در اوج بی‌کسی لطفی نما و گرنه زمین‌گیر می‌شوم آئینه‌ام گرفته به زنگار معصیت از هرم آفتاب تو تطهیر می‌شوم با آیه‌های روشنی از صبح انتظار تلفیقی از تلاوتِ تفسیر می‌شوم وقتی غزال عشق غزل صید می‌کند با مصرع ظهور تو تقریر می‌شوم پژواک ناله‌های غریبانهٔ شماست آدینه‌ها غروب که دلگیر می‌شوم