جای خالی ام میان قاب این دیوار نیست
دل برایت تنگ و اما راه تو هموار نیست
خیره می مانم به یک دیوار خالی روبرو
روبرویم جز خیالی از تو و تکرار نیست
چشم می بندم ،خموش و باز هم تصویر تو
دست می آرم هم آغوشت شوم انگار نیست
گاه گاهی هم کلنجار می روم با عقل خود
قصد دارم تا فراموشت کنم هشیار نیست
من که رسوا گشته ام دیگر به انکارم چه سود
ذبح خون آلوده ام را فرصت انکار نیست
گفته بودم در میان دل نگه دارم تو را
چون کنم وقتی ک دل را طاقت اسرار نیست
از چرا و چون و چند دل با من هیچ مگو
کاین سرای عشق جای پرسش و هنجار نیست
عقل می گوید نر است و دل میگوید بدوش
نقش دلها در وجود جز ضربه و آزار نیست
#حسین_وصال_پور
🌸🌸🌸
💠 💠