یک لحظه دلم خواست که پهلویِ تو باشم بی‌محکمه زندانیِ بازویِ تو باشم پیچیده به پایِ دلِ من پیچشِ مویَت تا باز زمین‌خورده‌ی گیسویِ تو باشم کم بودن اسپند در این شهر سبب شد دلواپسِ رویَت شدنِ رویِ تو باشم طعمِ عسلِ عالیِ لب‌هات دلیلی‌ست تا مشتریِ دائمِ کندویِ تو باشم تو نصف جهانی و همین عاملِ شُکر است من رفتگری در پُلِ خاجویِ تو باشم