چقدر از غم این روزگار گریه کنم؟ به غصه ای که شده بیشمار گریه کنم؟... چه دارد این غم بی انتها میان دلم. سبب شده ست که بی اختیار... گریه کنم؟ نگاه میکنم و غصه میخورم. تا کی؟ به قبرهای به غربت دچار گریه کنم؟ دوباره آتش و خانه، دوباره کوچه و مرد... چقدر از غم دنباله دار گریه کنم؟ شکست حرمتی امشب، ولی به یاد سر و..... به حرمتی که شکست نیزه دار، گریه کنم.... همیشه روضه به هم می‌خورد گره، باید. شب شهادت هر یک سه بار گریه کنم... برای درد بقیع و مزار بی زائر... وَ یا برای زنی بی مزار گریه کنم؟ خدا کند که بیاید کسی و نگذارد... که بیقرار در این انتظار گریه کنم.... زهرا سادات موسوی مقدم