شبيه شمع، كه خيلى نجيب می ‏سوزد دلم براى تو گاهى عجيب می ‏سوزد دلم براى دلِ ساده ‏ام، كه خواهد خورد دوباره مثل هميشه فريب، می ‏سوزد نشسته ‏ای به اميد كه؟ گُر بگير اى عشق! هميشه آتش تو بى لهيب می سوزد تو اشتباه نكردى، گناهِ آدم بود اگر هنوز بشر پاى سيب می ‏سوزد من آشناى تو بودم، ولى ندانستم غريبه ‏ها، دلشان هم غريب می ‏سوزد براى من، فقط اين دل ز عشق جا مانده ‏ست كه با نگاه شما عنقريب می ‏سوزد...