خواستم تا یک جهان آرام جان باشد نبود
گفته بود آرام جان یک جهان باشد نبود
پیش چشم پرهیاهوی تلاطم پرورش
خواستم طبع غزل گویم روان باشد نبود
قصد بدمستی نبود اما امان از چشم او
در کنار خمره باید استکان باشد نبود
من خجول و پشت هر نه جام دیگر میرسید
ساقی مجلس که باید همزبان باشد نبود
برف بود و مستی و گرمای آغوش نگار
آن چه باید از خجالت در میان باشد نبود
در زمین بازی شطرنجی پیراهنش
راضی ام هرچند می باید زمان باشد نبود
#حسین_مرادی
🍃
🌼🌸
🍃🌼🍃
@abadiyesher