فصل جدایی بود اما در تباهی ماند بیچاره برگی که همیشه در دو راهی ماند تسلیم شد هر کس که توی جنگ با تقدیر سرباز مجروحی برایش از سپاهی ماند از نوع صحبت کردنم یک شهر می داند از آن خداحافظ درون سینه آهی ماند دیوانه کردی باد را با عطر موهایت بعد از تو طوفان بدی در این نواحی ماند باید فقط مردن مرا از تو جدا میکرد افسوس از ما انتهایی اشتباهی ماند هر آنچه با من کرده ای از خاطرم رفته اما خودت در یاد من یک عمر خواهی ماند ....