خیرِ دنیایم حسین و نور عُقبایم حسین در دلِ من، کُلّ تمنایم حسین چون سپیده سر زند در شام تاریک دلم جان و جانانم شده، تعبیر رویایم حسین بی‌رمق بودم شده اکسیر نامش قدرتم مُرده بودم کرده احیا، شد مسیحایم حسین در نگاه مهربانش دیده دل مِهر خدا حرف دل با کس نگفتم غیر آقایم حسین آنقدر پیش خدا دارد مقام و ابرو روز خوش‌بختی دل، کرده مهیایم حسین درد بی‌درمان من، درمان میان روضه‌اش شکر ایزد تشنه‌ام، گردیده سقایم حسین صبح صادق سر زند چون نام مولا می‌برم قبله‌گاهم کربلا و صحن آقایم حسین