پیرم اگر چه با تو جوانم برای تو
هر روز هفته دلنگرانم برای تو
شنبه سکوت تلخ، پر از وهم و جستجو
یکشنبه مثل باد وزانم برای تو
روز دوشنبه پیرهنم رنگ دیگریست
خاکستری نشسته به جانم برای تو
روز سهشنبه عاشقیام تازه میشود
تا یک دهن ترانه بخوانم برای تو
روز چهارشنبه جنون، درد، بی کسی
در بی بهار خویش خزانم برای تو
تا پنجشنبهها که کنار توام و شعر
پر میکشد ز باغ لبانم برای تو
لم میدهم کنار تو در عصر جمعهای
یعنی بمان که با تو بمانم برای تو
روز و شبم ز خواب و خیال تو پر شده است
هر روز هفته دل نگرانم برای تو
#علی_حاجتیان_فومنی