دستــــان دل گــدای تو یا هادی الاُمم افتــاده ام به پــــای تو یا هادی الامم عالم نجــــات یابد از آمــــــاج فتنه‌ها با رایَةُ الهُــــدای تو یا هــــــادی الامم روشنگران راه هـــــدایت‌گری به حق طفلنـــد پیش پــای تو یا هادی الامم با رحمتت ضمانت شیـــری نموده‌ای قربان این سَخای تو یا هـــادی الامم جدت غریب بود و تو هم مثل او غریب آخر چه شد خطـــای تو یا هادی الامم؟ آن خاک سامــرای نجیبت عجیب بود سرمستم از هـــوای تو یا هادی الامم از یاد من نرفته هنـــوز آن ضریح تو پــرواز در فــضــای تو یا هادی الامم جا مانده تکه‌های دلم ای امین عشق در کنــج ســامــرای تو یا هادی الامم معـــذورم از اطالـهٔ ابیــــات ناقصم شعرم نشد ســزای تو یا هادی الامم قدر چراغ حسن تو را شعر من که نه داند فقط خــــدای تو یا هــادی الامم بهمن۹۹