یاوجیها عندالله اشفع لنا عند الله ای جام میِ و جلوهٔ جان "جامعه"ی تو سرمایهٔ سودای جنان "جامعه"ی تو هر واژهٔ آن بحر طویلی است که از نور سیراب کند پیر وجوان"جامعه"ی تو از غیر علی بن محمد نتوان خواست گنجی که نهفته است در آن"جامعه" ی تو حقا که تویی "هادی" اگر هیچ نمی ماند در شیعه به جا، غیرِهمان "جامعه"ی تو خشکانده جهان را ستم و جهل و تباهی ای چشمهٔ عرفان جهان، "جامعه" ی تو درعصر تو آمادهٔ غیبت شده شیعه ره توشهٔ این منتظران "جامعه"ی تو