السلام علیک یا جواد الائمه....... آمدی و حالتی مثل پیمبر داشتی چشم وابرویی سیاه،مویی معطر داشتی نازپرورده امامم،بعد چندین سال وماه پرده از آن صورت زیبا نشان برداشتی؟ عشق و احساس دلت گویا به مادر رفته بود هیبت و حلم وشجاعت مثل حیدر داشتی بوده جبریل امین بالا سرِ گهواره که در پرِ قنداقه ات با هر تکان پر داشتی؟ از میان چارده عشق خدا از کودکی حل وفصل ومبحث و محراب و‌منبر داشتی.... دیر اما آمدی و زود رفتی،،،حیف شد طول عمری سخت و طاقت گیر و کمتر داشتی آه ای بالا بلندم،برف نه،اما سه روز روی بام خانه ات صدها کبوتر داشتی.... مثل مرد دوم این طائفه تا انتها سوز سینه از ریاکاری همسر داشتی راستی!وقتی که عطشان جان سپردی،بعد از آن در کجا افتاده بودی؟بعد از آن سر داشتی؟!! راستی خواهر که نه...‌اما کنار پیکرت ناله ی پر غصه ی ای وای مادر داشتی؟!! بعد از آنکه بر زمین افتاده بودی...قصه ی نعل ها و اسب ها بر روی پیکر داشتی؟ حرمت یک عمه در قم حفظ میگردد ولی عمه زینب در هیاهوها تو‌ معجر داشتی؟؟؟ در شب میلاد هم از غم نوشتم،کاش تو شاعری آوازه دار و شاد و بهتر داشتی.......