باز هم با خطبه ای زینب قیامت می کند همچو زهرا مادرش،از دین حمایت می کند بعد عاشورا ز غم ها قامت زینب خمید پیش حیدر از غم دوران شکایت می کند شام و کوفه فتح شد با خطبه ی غرای او در مدینه از عطش دارد روایت می کند بعد زهرا و علی نوبت به زینب می رسد روز محشر زینب کبری شفاعت می کند سالها بعد از اسیری هرکجا زنجیر دید بر زمین افتاده و یاد اسارت می کند تا که دختر بچه ای را دید بین کوچه ها در دل از داغ آن دختر حکایت می کند