در انتها به تو خواهد رسید جاده‌ی من رمق اگر چه ندارد  دل پیاده‌ی  من مرا به خنده چه نسبت؟! که رفته‌ای و شده‌ است غمِ نبودنِ تو عضو خانواده‌ی من سوال کردم از او می رسم به تو یا نه؟! جواب خیر ندارد امامزاده‌ی من من از نگاه تو مستم نه از شراب خودم حریفِ چشم تو هرگز نبوده باده‌ی من نفس نمی‌کشم و دم به لب نیاورده به احترام شما قلب ایستاده‌ی من هر آنچه بود گذشتم هر آنچه بود گذشت خدا کند که نخواند غزل نواده‌ی من